مدافع امامت

دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام | اثبات حقانیت شیعه | پاسخ به شبهات

مدافع امامت

دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام | اثبات حقانیت شیعه | پاسخ به شبهات

مدافع امامت

نویسنده وبلاگ: شیعه ایرانی

*نشر تحقیقات علماء و محققین در نقد و رد مخالفین

*پاسخ به شبهات مخالفین و نواصب علیه مذهب شیعه امامیه

*نشر عقائد و فضائل اهل بیت علیهم السلام

*برای دسترسی راحت تر به مطالب از قسمت جستجو و طبقه بندی موضوعی استفاده کنید

* جهت مطلع شدن از مطالب جدید و دریافت کلیپ عضو کانال تلگرام "مدافع امامت" شوید

* از ترجمه متون در خواستی معذوریم

*استفاده از مطالب وبلاگ و کانال تلگرام حتی بدون ذکر منبع بلامانع است

*در صورت مشاهده خرابی لینک تصاویر به ما اطلاع دهید

آیا روایت "ولدنی ابوبکر مرتین" از امام صادق علیه السلام صحت دارد؟

 

این روایت را هیچ یک از علمای شیعه نقل نکرده اند، تنها ابوالفتوح اربلی آن را از عبدالعزیز بن اخضر جنابذی که سنی حنفی است نقل کرده است

 

وقال الحافظ عبد العزیز بن الأخضر الجنابذى رحمه الله أبو عبد الله جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن أبى طالب علیهم السلام الصادق وأمه أم فروة واسمها قریبة بنت القاسم بن محمد بن أبى بکر الصدیق رضى الله عنه وأمها أسماء بنت عبد الرحمن بن أبى بکر الصدیق ولذلک قال جعفر علیه السلام ولقد ولدنى أبو بکر مرتین

 

حافظ عبد العزیز جنابذی گفته است:  ابو عبد الله جعفر بن محمد ، مادرش ام فروه از طرفی  دختر قاسم بن محمد بن ابو بکر است و از طرف دیگر  مادرش اسماء، دختر عبد الرحمان بن ابوبکر است و از این روی امام صادق علیه السلام فرموده: ابوبکر دو بار مرا به دنیا آورده یعنی از دو طرف نسب من به ابو بکر می رسد

 

کشف الغمة فی معرفة الائمة.ج2 ص161.ط القدیمة

 

لا معنى لاحتجاجنا علیهم بروایاتنا ، فهم لا یصدّقونها ، ولا معنى لاحتجاجهم علینا بروایاتهم فنحن لا نصدّقها ، وإنّما یجب أن یحتجّ الخصوم بعضهم على بعض بما یصدقّه الذی تقام علیه الحجّة به

 

معنا ندارد که ما علیه شیعیان به روایات خودمان استدلال کنیم، در حالی که آنها قبول ندارند و نیز معنا ندارد که آن‌ها به روایات خودشان علیه ما استناد کنند، در حالی که ما آن روایات را قبول نداریم، از این رو لازم است که در برابر خصم به چیزی استناد شود که او قبول دارد و برای او حجت است

 

الفصل فی الملل والأهواء والنحل.ج4 ص78.ط مکتبة الخانجی

 

بررسی سند روایت در کتب اهل سنت

 

این روایت حتی در کتاب‌های خود اهل سنت نیز سند درستی ندارد و تمام سند‌های آن بدون استثناء طبق قواعد رجالی اهل سنت بی اعتبار هستند، ولی متاسفانه علمای اهل سنت بدون توجه به سند روایت و از آن‌جایی که بحث فضائل خلفا در میان است، با چشمان بسته روایات را نقل و بعد از آن به تاخت و تاز علیه شیعه می ‌پردازند

 

ذهبی رجالی مشهور اهل سنت بعد از نقل این روایت، بدون این که سندی برای آن ذکر کند می‌نویسد:

 

وکان یغضب من الرافضة ، ویمقتهم إذا علم أنهم یتعرضون لجده أبی بکر ظاهرا وباطنا . هذا لا ریب فیه ، ولکن الرافضة قوم جهلة ، قد هوى بهم الهوى فی الهاویة فبعدا لهم

 

امام صادق علیه السلام از دست رافضه ناراحت بود و اگر می دید که آن‌ها، چه در ظاهر و چه در باطن متعرض جدش ابوبکر می‌شوند، دشمن آن‌ها می شد، ولی رافضه قومی جاهل هستند

 

سیر اعلام النبلاء.ج6 ص255.ط موسسة الرسالة

 

اما وقتی روایاتی در فضائل اهل بیت رسول خدا(ص) نقل می‌کند با این که خودش تصریح می‌کند سند روایت صحیح است، قلبش را شاهد می‌گیرد که این روایت باطل است!

 

همانند این روایت که پیامبر(ص) فرمود:

 

عدوک یا علی عدوی ، وعدوی عدوّ اللّه

 

یا علی دشمن تو دشمن من و دشمن من دشمن خداوند است

 

ذهبی هیچ دلیلی از نظر رجالی بر ضعف این روایت نمی‌یابد ولی می‌نویسد:

 

یشهد القلب أنّه باطل

 

قلب من شهادت می دهد که این روایت باطل است

 

میزان الاعتدال فی نقد الرجال.ج1 ص82.ط دار المعرفة للطباعة والنشر

 

"نمی دانستیم قلب شمس الدین ذهبی ملاک صحت یا باطل بودن روایات است"

 

سند اول

 

مهمترین سند این روایت را مزی در تهذیب الکمال نقل کرده است:

 

أخبرنا بذلک أبو الفرج عبد الرحمان بن أبی عمر محمد بن أحمد بن محمد بن قدامة المقدسی بدمشق ، وأبو الذکاء عبد المنعم بن یحیى بن إبراهیم الزهری بالمسجد الأقصى ، وأبو بکر محمد بن إسماعیل بن عبد الله بن الأنماطی الأنصاری بالقاهرة ، وأبو بکر عبد الله بن أحمد بن إسماعیل بن فارس التمیمی بالإسکندریة ، قالوا : أخبرنا أبو البرکات داود بن أحمد بن محمد بن ملاعب البغدادی بدمشق ، قال : أخبرنا القاضی أبو الفضل محمد بن عمر بن یوسف الأرموی ببغداد ، قال : أخبرنا الشریف أبو الغنائم عبد الصمد بن علی بن محمد بن الحسن ابن المأمون ، قال : أخبرنا الحافظ أبو الحسن علی بن عمر بن أحمد ابن مهدی الدارقطنی ، قال : حدثنا یعقوب بن إبراهیم البزاز ، قال : حدثنا الحسن بن عرفة ، قال : حدثنا محمد بن فضیل .وبه [الإسناد السابق] قال : أخبرنا الدارقطنی ، قال : حدثنا أبو بکر أحمد بن محمد بن إسماعیل الادمی ، قال : حدثنا محمد بن الحسین الحنینی ، قال : حدثنا عبد العزیز بن محمد الأزدی ، قال : حدثنا حفص بن غیاث ، قال : سمعت جعفر بن محمد یقول : ما أرجو من شفاعة علی شیئا إلا وأنا أرجو من شفاعة أبی بکر مثله ، ولقد ولدنی مرتین

 

چیزی از شفاعت علی علیه السلام امید ندارم، مگر این که مثل همان را از ابوبکر امید دارم، به درستی که ابوبکر مرا دو بار به دنیا آورده است

 

تهذیب الکمال فی اسماء الرجال.ج5 ص82.ط موسسة الرسالة

 

اولا در این سند چند نفر مجهول وجود دارند

 

1. ابو البرکات داود بن احمد بن محمد بن ملاعب البغدادی : وی مجهول است چنانچه ذهبی در تاریخ اسلام ، ج 44، ص 287 و صفدی در الوافی بالوفیات ج 13 ، ص 286 نام وی را ذکر کرده، اما هیچ گونه جرح و تعدیلی نیاورده‌اند

 

2. عبد الصمد بن علی بن محمد . وی نیز مجهول است، چنانچه خطیب بغدادی در تاریخ بغداد، ج 11 ص 46 نامش را آورده، ولی هیچ مدح و ذمی در باره‌اش نقل نکرده است

 

3. احمد بن محمد بن إسماعیل الآدمی ، مجهول است

 

4. عبد العزیز بن محمد الأزدی . نمازی در مستدرکات علم الرجال ، ج4 ، ص445 ، شماره 7909 نام وی را ذکر و تصریح می کند که مجهول است

 

5. حفص بن غیاث : سلیمان بن خلف الباجی از علمای اهل سنت در باره وی می‌نویسد :

 

قال علی بن المدینی: أحادیث حفص وحاتم بن وردان عن جعفر بن محمد منکرة

 

علی بن مدینی گفته است: احادیث حفص و حاتم بن وردان از جعفر بن محمد علیه السلامغیر قابل قبول است

 

التعدیل والتجریح لمن خرج له البخاری فی الجامع الصحیح.ج2 ص511.ط دار اللواء للنشر والتوزیع

 

مبارکفوری درباره وی می نویسد:

 

وحفص بن غیاث ساء حفظه  فی الاخر، صرح به الحافظ فی مقدمة الفتح وقال الذهبی فی المیزان قال أبو زرعة ساء حفظه  بعد ما استقضى

 

حفص بن غیاث در اواخر عمرش حافظه‌اش ضعیف شده بود. حافظ (ابن حجر) در مقدمه فتح الباری به آن تصریح کرده است. ذهبی در المیزان گفته که ابوزرعه گفته: حفص بن غیاث بعد از آن که قاضی شد،حافظ‌ه اش ضعیف شد

 

تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی.ج2 ص124.ط دار الکتب العلمیة

 

ذهبی نیز در میزان الاعتدال می نویسد:

 

وقال داود بن رشید : حفص بن غیاث کثیر الغلط

 

داود بن رشید گفته: حفص بن غیاث، اشتباهاتش زیاد بود

 

و در ادامه می نویسد:

 

وقال أبو زرعة : ساء حفظه بعد ما استقضى

 

ابو زرعه گفته: حفص بن غیاث بعد از قاضی شدنش حافظه‌اش ضعیف شد

 

میزان الاعتدال فی نقد الرجال.ج1 ص576.ط دار المعرفة للطباعة والنشر

 

وقتی در سند یک روایت چهار نفر مجهول و شخصی مانند حفص بن غیاث وجود داشته باشد، آیا می توان بر آن اعتماد کرد؟

 

سند دوم

 

أخبرنا أبو القاسم إسماعیل بن محمد بن الفضل أنا أبو منصور بن شکرویه أنا أبو بکر بن مردویه أنا أبو بکر الشافعی أنا معاذ بن المثنى نا مسدد نا یحیى عن جعفر بن محمد قال تالله لحدثنی أبی أن علیا دخل على عمر وهو مسجى بثوبه فأثنى علیه وقال ما أحد من أهل الأرض ألقى الله بما فی صحیفته أحب إلی من المسجى بثوبه قال یحیى ثم ذکر جعفر أبا بکر وأثنى علیه وقال ولدنی مرتین

 

یحیی از جعفر بن محمد علیه السلام نقل کرده است که فرمود: سوگند به خدا که پدرم نقل کرد که علی علیه السلام بر عمر وارد شد در حالی که (عمر) خود را در لباسش پیچیده بود، امام بر او درود فرستاد و فرمود: احدی از اهل زمین که خداوند به خاطر آن‌چه در صحیفه‌اش گذاشته است ، در نزد من از این کس که خود را در لباسش پیچیده است، محبوب تر نیست. سپس یحیی گفت که جعفر علیه السلام از ابوبکر یاد کرد و بر او درود فرستاد و فرمود: ابوبکر مرا دو بار به دنیا آورده است

 

تاریخ مدینة دمشق.ج44 ص54.ط دار الفکر

 

در سند این روایت اسماعیل بن محمد بن فضل وجود دارد، ذهبی درباره وی می نویسد:

 

وکان ابن عساکر لما رأى إسماعیل بن محمد وقد کبر ونقص حفظه

 

وقتی ابن عساکر اسماعیل را دید، اسماعیل پیر شده و حافظه‌اش خوب کار نمی‌کرد

 

و نیز نوشته است:

 

قال أبو سعد : ... ورأیته وقد ضعف ، وساء حفظه

 

من در حالی او را دیدم که از جهت روایی ضعیف شده بود و حافظه اش خوب کار نمی کرد

 

سیر اعلام النبلاء.ج20 ص85.ط موسسة الرسالة

 

و نیز در سند آن معاذ بن المثنى وجود دارد که محمد بن ابی یعلی در طبقات الحنابلة و ابراهیم بن مصلح در المقصد الارشد در باره وی می نویسند:

 

قال أحمد بن حنبل هو رجل سوء ساقط العدالة

 

احمد بن حنبل گفته است: وی آدم بد و فاقد عدالت است

 

المقصد الارشد فی ذکر اصحاب الامام احمد.ج3 ص35.ط مکتبة الرشد

طبقات الحنابلة.ج1 ص339.ط دار المعرفة

 

سند سوم

 

ذهبی در سیر اعلام النبلاء می نویسد:

 

وقال حفص بن غیاث : سمعت جعفر بن محمد یقول : ما أرجو من شفاعة علی شیئا إلا وأنا أرجو من شفاعة أبی بکر مثله . لقد ولدنی مرتین

 

حفص بن غیاث می گوید: جعفر بن محمد علیه السلام فرمود: آن چه را از شفاعت جدم علی علیه السلام انتظار دارم، مثل همان را از شفاعت ابوبکر نیز انتظار دارم، به درستی که ابوبکر مرا دو بار به دنیا آورده است

 

سیر اعلام النبلاء.ج6 ص259.ط موسسة الرسالة

 

اولا: روایت مرسل است و سلسله سند تا حفص بن غیاث نقل نشده است، شاید سلسله سند همان باشد که مزی نقل کرده است که در آن صورت همان اشکالات را خواهد داشت.

 

ثانیا: همان طور که نقل کردیم، حفص بن غیاث کثیر الغلط و کم حافظه بوده و روایات او از امام صادق علیه السلام منکَر و غیر قابل قبول است.

 

البته برخی از علمای اهل سنت و به ویژه ذهبی و ابن حجر در کتاب‌های مختلف، این روایت را نقل کرده‌اند ولی هیچ یک سندی برای آن ذکر نکرده‌اند.

 

بنابراین تمامی سند‌های این روایت، ارزشی برای استدلال ندارند و نمی‌توان به آن اعتماد کرد

 

تحریف روایت:

 

ذهبی اصل روایت را در سیر اعلام النبلاء ، ج 6 ص 259 این گونه نقل می‌کند : « ... لقد ولدنی مرتین » ؛ در حالی که در جاهای دیگر و از جمله چهار صفحه پایین تر از آن، کلمه «صدیق» را اضافه کرده و روایت را این گونه تحریف می کند:

 

فکان یقول : ولدنی الصدیق مرتین

 

تذکرة الحفاظ.ج1 ص125.ط دار الکتب العلمیة

سیر اعلام النیلاء.ج6 ص255.ط موسسة الرسالة

تاریخ الاسلام ووفیات المشاهیر والاعلام.ج9 ص88.ط دار الکتاب العربی

الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة.ج1 ص295.ط دار القبلة للثقافة الاسلامیة

 

جواب شهید نور الله تستری به این روایت

 

أقول : یدل على کذب هذا الخبر أن صاحب الشفاعة العظمى هو جده صلى الله علیه وآله فلا یلیق به علیه السلام نسیان شفاعة جده صلى الله علیه وآله وإظهار رجاء شفاعة غیره سیما أبو بکر الذی لا شافع له ولا حمیم یوم لا ینفع مال ولا بنون ، إلا من أتى الله بقلب سلیم ، اللهم إلا أن قصد به مجرد التقیة فافهم، وأما قوله علیه السلام " ولقد ولدنی مرتین " فبیان للواقع لا للافتخار به کیف وقد مر الاتفاق على أن قوم أبی بکر أرذل طوائف قریش وقد وقع التصریح به من أبی سفیان کما مر وقال علی علیه السلام فی شأن محمد بن أبی بکر " إنه ولد نجیب من أهل بیت سوء "فتدبر

 

دلیل بر دروغ بودن این خبر همین بس که صاحب شفاعت کبری، جدش رسول خدا(ص) است، پس سزاوار نیست که آن حضرت شفاعت جدش را فراموش کرده باشد و اظهار امید به شفاعت غیر کرده باشد. به ویژه ابوبکر که خودش در آن روز که مال و فرزندان سودى نمى‏بخشد، شفاعت کننده و حمایت کننده‌ای ندارد، مگر کسى که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید! مگر این که هدف امام صادق علیه السلام از بیان این جملات فقط تقیه باشد.اما این که آن حضرت فرموده: " ابوبکر مرا دو بار به دنیا آورده " واقعه را بیان می‌کند نه این که افتخار کند، زیرا پیش از این گفتیم که قبیله ابوبکر، پست‌ترین قبیله قریش بوده است، و ابو سفیان هم به این مطلب تصریح کرده است. و نیز علی علیه السلام در شان محمد بن ابی بکر فرموده: او فرزندی نجیب از خانواده ای بد است که این سخنان پستی قبیله ی ابوبکر را اثبات می کند. بنا بر این جایی برای افتخار نمی ماند

 

الصوارم المحرقة.ص241.ط نهضت

 

مخالفت با سیره امام صادق علیه السلام

 

وقتی به سیره آن امام همام مراجعه می کنیم در می یابیم که بزرگ ترین افتخار آن حضرت قبول امامت و ولایت مولی الموحدین امیرالمومنین است

 

ولایتی لعلی بن أبی طالب أحبّ إلیّ من ولادتی منه، لأنّ ولایتى له فرض وولادتى منه فضل

 

ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام برای من محبوب‌تر از این است که او مرا به دنیا آورده است، چرا که قبول ولایت او برای من واجب و فرزند او بودن امتیاز است

 

الاعتقادات الامامیة للصدوق.ط قم المقدسة

بحارالانوار.ج39 ص299.ط دار احیاء التراث العربی

الفضائل لابن شاذان.ص125.ط قم المقدسة

 

و در حدیث دیگری فرموده است:

 

ولایتی لآبائی أحب إلیّ من نفسی ، ولایتى لهم تنفعنى من غیر نسب ، ونسبى لا ینفعنى بغیر ولایة

 

ولایت پدرانم برای من، دوست‌داشتنی تر از جان من است، ولایت آن‌ها برای من فایده دارد، حتی اگر نسبتی با آن‌ها نداشته باشم، ولی نسبت به آن‌ها زمانی که ولایت آن‌ها را نداشته باشم، برایم سودی ندارد

 

مشکاة الانوار فی غرر الاخبار.ص575.ط دار الحدیث

 

مخالفت با سیره امیرالمومنین علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها

 

چگونه ممکن است امام صادق علیه السلام در برابر کسی که امیرالمومنین علیه السلام وی را دروغگو.گناهکار.پیمان شکن و خائن می دانسته چنین حرفی زده باشد.

 

مسلم در صحیحش می نویسد:

 

فَلَمَّا تُوُفِّیَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ أَبُو بَکْرٍ أَنَا وَلِیُّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِیرَاثَکَ مِنْ ابْنِ أَخِیکَ وَیَطْلُبُ هَذَا مِیرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِیهَا فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَا نُورَثُ مَا تَرَکْنَاهُ صَدَقَةٌ فَرَأَیْتُمَاهُ کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا

 

زمانی که رسول خدا(ص) از دنیا رفت، ابوبکر گفت من جانشین رسول خدا(ص) هستم، شما دو نفر آمدید و (تو ای عباس) میراث پسر بردارت (پیامبر) را طلب کردی و این (علی علیه السلام) میراث همسرش از پدرش را طلب می‌کرد. ابوبکر گفت که رسول خدا(ص) فرموده است: "ما ارث به جای نمی گذاریم، هر آنچه از ما با قی می ماند صدقه است" شما دو نفر ابوبکر را دروغ گو، گناه‌کار، پیمان شکن و خائن می دانستید

 

صحیح مسلم.ج3 ص1377.ط دار احیاء التراث العربی

 

اما غضب فاطمه زهرا سلام الله علیها بر ابوبکر

 

چگونه ممکن است کسی مورد غضب فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار گرفته باشد، آن وقت امام صادق علیه السلام به انتسابش به او به خود افتخار کند

 

بخاری در صحیح خود می نویسد:

 

فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ

 

فاطمه دختر رسول خدا(ص) در حال خشم و غضب ابو بکر را ترک نموده و بر او همچنان غضبناک ماند تا وفات نمود

 

صحیح بخاری.ج4 ص79.ط دار طوق النجاة

 

خوتان قضاوت کنید!!!



نظرات  (۱)

سلام علیکم.طیب الله
خدا قوت
اجرتان با آقا امیرالمومنین به خاطر تلاش فراوانتان برای حفظ حرمت امامت و اصل دین.
یا علی مدد
پاسخ:
علیکم السلام بزرگوار، سلامت باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی