اهانت ابن تیمیه به سیدالشهداء علیه السلام[مصادر مخالفین]
اهانت ابن تیمیه به سیدالشهداء علیه السلام[مصادر مخالفین]
باز هم اهانت ابن تیمیه به اهل بیت علیهم السلام، این بار این ناصبی و بت بزرگ وهابیت به ساحت مقدس سیدالشهداء علیه السلام و قیام ایشان توهین کرده:
ولم یکن فی الخروج لا مصلحة دین ولا مصلحة دنیا بل تمکن أولئک الظلمة الطغاة من سبط رسول الله صلى الله علیه وسلم حتى قتلوه مظلوما شهیدا وکان فی خروجه وقتله من الفساد ما لم یکن حصل لو قعد فی بلده فإن ما قصده من تحصیل الخیر ودفع الشر لم یحصل منه شیء بل زاد الشر بخروجه وقتله ونقص الخیر بذلک وصار ذلک سببا لشر عظیم وکان قتل الحسین مما أوجب الفتن کما کان قتل عثمان مما أوجب الفتن وهذا کله مما یبین أن ما أمر به النبی صلى الله علیه وسلم من الصبر على جور الأئمة وترک قتلاهم والخروج علیهم هو أصلح الأمور للعباد فی المعاش والمعاد وأن من خالف ذلک متعمدا أو مخطئا لم یحصل بفعله صلاح بل فساد
و در قیام (حسین) ، نه مصلحت دین بود و نه مصلحت دنیا ؛ بلکه این ظالمین سرکش بر ضد نوه رسول خدا قدرت پیدا کردند تا این که او را مظلوم و شهید کردند ؛ و در قیام او و کشته شدن او آن قدر فساد بود که اگر در شهر خود نشسته بود آن قدر فساد نمی شد !!! پس آن چیزی که او قصد آن را داشت از به دست آوردن نیکی و دفع بدی ، اصلاً حاصل نگشت ؛ بلکه بدی به سبب قیام او زیاد شد و خیر کم گردید ؛ و این سبب شرّ بزرگی شد ؛ و کشته شدن حسین سبب فتنه های بسیار گشت ؛ همان طور که کشته شدن عثمان سبب فتنه های بسیار گشت
منهاج السنة.ج4 ص530.ط جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة
کار ابن تیمیه به جایی رسیده است که از فرزند رسول خدا(ص) و سید جوانان اهل بهشت نیز ایراد میگیرد ، آیا حسین بن علی علیه السلام به اندازه ابن تیمیه نمیدانست که در این کار مصلحتی وجود دارد یا نه؟
خود سید الشهداء علیه السلام در روایات فراوانی از این مطلب جواب داده است، از جمله وقتی با لشکریان حرّ بن یزید ریاحی برخورد کردند، بعد از حمد و ثنای الهی فرمود:
یا ایها الناس إن رسول الله قال من رأی سلطانا جائرا ، مستحلا لحرم الله ، ناکسا لعهدالله ، مخالفا لسنة رسول الله ، یعمل فی عباد الله بالإثم و العدوان ، فلم یغیر علیه بفعل و لا قول ، کان حقا علی الله أن یدخله مدخله ، ألا و إن هؤلاء قد لزموا طاعة الشیطان ، و ترکوا طاعة الرحمان ، أظهروا الفساد و عطلوا الحدود ، و أحلوا حرام الله و حرموا حلاله و أنا أحق من غیر
تاریخ طبری.ج5 ص403.ط دارالمعارف
الکامل فی التاریخ. ج3 ص159.ط دارالکتاب العربی
کسى که سلطان ستمکیشى را ببیند که حرام خدا را حلال میکند ، عهد و پیمان خدا را میشکند ، مخالف سنت رسول اللَّه است ، در میان مردم با گناه و عدوان رفتار مینماید ؛ با سخن و یا رفتار خود در برابر او قیام نکند ، خدا حق دارد که وى را در جایی از جهنم جای دهد که همان ظالم را جای داده است . مگر نه این است که این گروه همواره از شیطان پیروی میکنند و از اطاعت خداى رحمان روگردان شدهاند ، فتنه و فساد را ظاهر و حدود و احکام خدا را تعطیل نمودهاند ، حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کردهاند . و من به مقام خلافت سزاواتر از دیگران هستم
اللهم العن النواصب