عبدالوهاب النجار (عالم اهل سنت): علی بن ابی طالب و معاویه در نماز یکدیگر را لعن می کردند [مصادر اهل سنت]
عبدالوهاب النجار (عالم اهل سنت): علی بن ابی طالب و معاویه در نماز یکدیگر را لعن می کردند [مصادر اهل سنت]
یکی از حقایق تاریخی که مورخین آن را ثبت کرده و برخی از علمای مخالفین بدان اعتراف کرده اند، آن است که امیرالمومنین علیه السلام معاویة بن ابی سفیان و برخی اتباع وی را در قنوت نماز لعن می کردند، و متقابلا معاویة بن ابی سفیان، امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام و ابن عباس و مالک اشتر را در قنوت نمازش سب می کرد
عبدالوهاب النجار (عالم معاصر اهل سنت) می نویسد:
فکان اذا صلی صلاة الصبح یقنت فیقول: اللهم العن معاویة وعمرا واباالاعور وحبیبا و عبدالرحمن بن خالد والضحاک بن قیس والولید
علی بن ابی طالب (علیه السلام) هنگامی که نماز صبح را می خواند در قنوت می گفت: خداوندا معاویه و عمرو و اباالاعور و حبیبی و عبدالرحمن بن خالد و ضحاک بن قیس و ولید را مورد لعن خود قرار بده
سپس در ادامه می نویسد:
و إنی بإزاء هذا القنوت اقول: ان علیا رحمه الله قد سن لخصومه ان یقابلوه بمثل عمله ویتخذوا من لعنه نوعا من العبادة فی اعقاب الصلوات فکان معاویة اذا قنت سب علیا وابن عباس والحسن والحسین والاشتر وصار ذلک سنة فی بنی امیة الی زمن عمر بن عبدالعزیز یاخذون الناس به اقطار بلاد الاسلام
و من (عبدالوهاب بن نجار) به ازای این لعن می گویم: علی رحمه الله این سنت را برای دشمنانش گذاشت که به مثل عمل او با وی مقابله کنند و از لعن او نوعی عبادت در پی نمازها ایجاد کنند، و معاوی هنگامی که قنوت می گرفت، علی و ابن عباس و حسن و حسین و مالک اشتر را سب می کرد، و این در بنی امیه تا زمان عمر بن عبدالعزیز سنت شد که مردم در نقاط مختلف بلاد اسلام به آن عمل می کردند
الخلفاء الراشدون.ص450.ط دار القلم
ملاحظه می کنید که عبدالوهاب بن نجار متعصب سعی می کند لعن شدن امیرالمومنین علیه السلام توسط نواصب را به گونه ای توجیه کرده، و شخص امیرالمومنین علیه السلام را عامل آن معرفی می کند
جایگاه "عبدالوهاب النجار" در بین اهل سنت
زرکلی در کتاب "الاعلام" می نویسد:
عبد الوهاب ابن الشیخ سید أحمد النجار: باحث، یسلک فی عداد المؤرخین، من فقهاء مصر. ولد فی القرشیة (من قرى الغربیة بمصر) وتعلم بها ثم فی طنطا. وانتقل إلى القاهرة، فتخرّج بمدرسة دار العلوم سنة 1315 هـ واشتغل بالمحاماة الشرعیة. ثم عیّن مدرّسا للأدب والشریعة فی کلیة الخرطوم. فأستاذاً للتاریخ الإسلام فی الجامعة المصریة القدیمة، فستاذا للشریعة فی دار العلوم، فناظرا لمدرسة عثمان ماهر باشا، إلى آخر حیاته. واشترک فی أکثر الجمعیات الإسلامیة وفی مقدمتها جمعیة الشبان المسلمین
الاعلام للزرکلی.ج4 ص182.ط دار العلم للملایین
مطالب مرتبط:
http://modafeemamat.blog.ir/post/post484
http://modafeemamat.blog.ir/post/post531