حسادت عایشه به حضرت خدیجه سلام الله
علیها [مصادر اهل سنت]
یکی از رفتارهای ناشایست عایشه حسادت به
همسران پیامبر(ص) بوده است. در این مطلب حسادت وی را نسبت به ام المومنین خدیجه
کبری سلام الله علیها را به نمایش می گذاریم
بخاری در صحیحش می نویسد:
حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ
سَعِیدٍ، حَدَّثَنَا حُمَیْدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنْ هِشَامِ بْنِ
عُرْوَةَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: «مَا
غِرْتُ عَلَى امْرَأَةٍ مَا غِرْتُ عَلَى خَدِیجَةَ مِنْ کَثْرَةِ ذِکْرِ رَسُولِ
اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِیَّاهَا»، قَالَتْ: «وَتَزَوَّجَنِی
بَعْدَهَا بِثَلاَثِ سِنِینَ، وَأَمَرَهُ رَبُّهُ عَزَّ وَجَلَّ أَوْ جِبْرِیلُ
عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ یُبَشِّرَهَا بِبَیْتٍ فِی الجَنَّةِ مِنْ قَصَبٍ»
از عائشه نقل شده است که بر هیچ یک از زنان به اندازه خدیجه حسادت نکردم، چرا که رسول خدا(ص)
او را زیاد یاد می کرد، سه سال بعد از او ، با من ازدواج
کرد و خداوند به پیامبر(ص) و یا
جبرئیل دستور داد که خدیجه را به خانهای در بهشت که
از درّ و مروارید ساخته شده است، بشارت دهد
صحیح
بخاری.ج3 ص1389.ط دار ابن کثیر الیمامة
بخاری این روایت را در چند جای صحیح خود نقل کرده است، علاوه بر آن مسلم
نیز این روایت را در صحیح خود آورده است:
صحیح
مسلم.ج3 ص1888.ط دار احیاء التراث العربی
احمد
بن حنبل نیز در "مسند" با سند صحیح می نویسد:
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا علی بن إِسْحَاقَ انا عبد اللَّهِ قال
انا مُجَالِدٌ عَنِ الشعبی عن مَسْرُوقٍ عن عَائِشَةَ قالت کان النبی صلى الله
علیه وسلم إذا ذَکَرَ خَدِیجَةَ أَثْنَى علیها فَأَحْسَنَ الثَّنَاءَ قالت
فَغِرْتُ یَوْماً فقلت ما أَکْثَرَ ما تَذْکُرُهَا حَمْرَاءَ الشِّدْقِ قد
أَبْدَلَکَ الله عز وجل بها خَیْراً منها قال ما أبدلنی الله عز وجل خَیْراً منها
قد آمَنَتْ بی إِذْ کَفَرَ بی الناس وصدقتنی إِذْ کذبنی الناس وواستنی بما لها إذا
حرمنی الناس ورزقنی الله عز وجل وَلَدَهَا إِذْ حرمنی أَوْلاَدَ النِّسَاءِ
عایشه مى گوید: رسول خدا(ص) هرگاه به یاد خدیجه میافتاد از او به نیکی
یاد میکرد. روزی حسادت بر من چیره شد و گفتم: چه زیاد از آن پیر زن بی دندان یاد
مى کنید؟ همانا خداوند بهتر از او نصیب شما فرموده است. رسول خدا(ص) فرمود: خداوند
بهتر از او نصیب من نفرموده است، زیرا هنگامى که همه مردم مرا تکذیب مى کردند، او
مرا تصدیق مى کرد و هنگامى که مردم مرا محروم مى داشتند او با اموال خود من را
یاری مى کرد و خداوند فرزندان مرا، از او به من عنایت فرمود و حال آنکه از غیر او
فرزندى به من عنایت نفرمود
مسند احمد بن حنبل.ج41 ص356.ط موسسة الرسالة
ابن کثیر دمشقی در مورد سند روایت می نویسد:
تفرد به أحمد أیضا وإسناده لا بأس به
تنها احمد این روایت را نقل کرده است، سند آن اشکالی ندارد
البدایة و النهایة.ج3 ص128.ط مکتبة المعارف
هیثمی نیز می نویسد:
رواه أحمد وإسناده حسن
احمد آن را نقل کرده و سند آن حسن است
مجمع الزوائد و منبع الفوائد.ج9 ص265.ط دار الکتب العلمیة
مسلم نیز این روایت را در صحیح خود نقل می کند، اما آن قسمت روایت را که
پیامبر(ص) می فرماید: "خداوند از او بهتر را به من نداده" را حذف
کرده است
حدثنا سُوَیْدُ بن سَعِیدٍ حدثنا عَلِیُّ بن مُسْهِرٍ عن هِشَامٍ عن أبیه
عن عَائِشَةَ قالت اسْتَأْذَنَتْ هَالَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ أُخْتُ خَدِیجَةَ على
رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَعَرَفَ اسْتِئْذَانَ خَدِیجَةَ فَارْتَاحَ
لِذَلِکَ فقال اللهم هَالَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ فَغِرْتُ فقلت وما تَذْکُرُ من
عَجُوزٍ من عَجَائِزِ قُرَیْشٍ حَمْرَاءِ الشِّدْقَیْنِ هَلَکَتْ فی الدَّهْرِ
فَأَبْدَلَکَ الله خَیْرًا منها
از عائشه نقل شده است که روزی هاله دختر خویلد خواهر خدیجه اجازه ورود بر
رسول خدا(ص) را خواستار شد، رسول خدا(ص) به یاد اجازه گرفتن خدیجه افتاد و خوشحال
شد و فرمود: «خدایا هاله دختر خویلد». عائشه میگوید: من حسادتم برانگیخته شد و
گفتم: چرا این قدر این پیرزن از پیرزنهای قریش را که از شدت پیری (دندانهایش
ریخته و) لثههایش نمایان شده بود، یاد می کنی؟ او خیلی وقت پیش هلاک شد و خدا
بهتر از او را به تو داده است
صحیح مسلم.ج4 ص1889.ط دار احیاء التراث العربی